تاريخ سفر:  9/11/86 تا 11/11/86

مسير سفر:  تهران- شاهرود - روستاي قلعه بالا- شاهرود- تهران

وسايط نقليه: تهران- شاهرود: قطار    شاهرود- قلعه بالا: اتوبوس بنز محلي      قلعه بالا- شاهرود: اتو بوس بنز محلي   شاهرودتهران: اتوبوس سير و سفر.

تعداد افراد گروه: 18 نفر

مشروح سفر

روز اول (پنجشنبه: 9/11/86)

- ساعت 13 : قرار حضور گروه در ايستگاه راه آهن تهران

- "   13:45: حركت به سمت شاهرود با قطار

- "  18:30: ايستگاه راه آهن شاهرود

- "  20 : با اتوبوس محلي (بنز) حركت به سمت روستاي "قلعه بالا"* از مسير شاهرود- بيارجمند- خان خودي- قلعه بالا

- "  22:30 : روستاي قلعه بالا، استقبال اعضاي انجمن "طرح سرزمين"

- "  22:30 تا 23 : استقرار در خانه روستايي (داراي 2 اتاق مجزا و آشپزخانه) در اجاره انجمن طرح سرزمين

- "  23 تا 23:30 : صرف شام (كوكوي سيب زميني با نان محلي)، دست پخت اهالي روستا

- "  24 : خواب

      * روستاي قلعه بالا يكي از روستاهاي توابع استان سمنان، شهرستان شاهرود و بخش بيارجمند است. اين روستا بر روي ارتفات كوهستاني ضلع غربي پارك ملي توران واقع شده است و از لحاظ نزديكي به پارك ملي و تاثير مردم اين روستا بر حيات وحش منطقه توران، داراي اهميت ويژه اي مي باشد. در حال حاظر اين روستا 499 نفر جمعيت دارد.   

روز دوم (جمعه: 10/11/86)

- ساعت 6:30 تا 7 : بيدار باش

- "  7 تا 8 : صرف صبحانه (شير، سرشير و نان محلي، پنير و مربا)

- "   8:30 : حركت به سمت پارك ملي توران، با ميني بوس محلي (بنز) با همراهي 4 نفر از اعضاي طرح سرزمين

- "  9  : توقف در ايستگاه مركزي محيط باني "دلبر" و ملحق شدن آقاي "احمد عجمي" (رئيس محيط باني مجموعه تحت حفاظت توران) به گروه با يك  دستگاه تويوتا- وانت دوكابين، جهت راهنمايي گروه براي بازديد از پارك

 مشروح مشاهدات گشت داخل پارك

بعد از حدود نيم ساعت طي مسير با ماشين، در محل نسبتاً مرتفعي از ماشين ها پياده شديم و به بالاي قله اي به نام "سنگاب"رفتيم. قله از سمت جنوب به دشت "پريه" مشرف است. آقاي عجمي كمي در مورد منطقه و حيات وحش آن توضيح داد. با دوربين كشي به روي دشت موفق شديم 3 گله 16، 6 و 3 راسي از "گورخر" ببينيم. بعد، از سمت شرق قله سنگاب دور زديم و وارد دشت پريه شديم، تا شايد جبير و ... ببينيم. از داخل دشت كه به قله سنگاب دوربين كشيديم، يك گله 8 تا 12 راسي قوچ و ميش ديديم.

 مجدداً سوار ماشين ها شديم و از دشت به سمت كلاته "ماجراد" حركت كرديم. حدود ساعت 12 به محل مورد نظر رسيديم و زير كوه ماجراد مستقر شديم. در آنجا بقاياي يك خانه خشتي متروكه، تعدادي درخت انار و يك استخر آب كه از چشمه پاي كوه تغذيه مي شد وجود داشت. بعد از پياده  شدن از ماشين ها، عده اي براي ديدن چشمه و ماهي هاي داخل آن به سمت استخر حركت  كردند و آقاي عجمي به اتفاق چند نفر ديگر در كنار ماشين مشغول آماده كردن چاي شدند. بعد از صرف چاي و نهار مختصري كه همراه داشتيم (ماست، سرشير، پنير و نان)، حدود ساعت 14:30 براي برگشت به پاسگاه دلبر حركت كرديم. بعد از دور زدن كوه ماجراد، موفق شديم از فاصله نزديك، روي خط الراس كوه، يك گله 16 راسي از قوچ و ميش ببينيم.

- حدود ساعت 17:30 به محيط باني رسيديم و بعد از خداحافظي با آقاي عجمي، به سمت روستا حركت كرديم.

****

- حدود 18:30 روستا بوديم. تا 19:30 كمي پانتوميم بازي كرديم. ساعت 20 براي صرف شام به خانه آقاي "حسن كيقبادي" (رئيس شوراي روستا) رفتيم. بعد از كمي صحبت درباره مسائل روستا، شام (حليم، شير برنج و چلو- گوشت) صرف شد. بعد از شام ساعت 22 تا 23 به خانه محل اقامت برگشتيم. چند نفري خوابيدند و بقيه "مافيا" بازي كردند. تقريباً ساعت يك صبح همگي خواب بودند.

روز سوم  (شنبه: 11/11/86)

- ساعت 7 تا 7:30 : بيدار باش

- تا 8:15 : صرف صبحانه (صبحانه روز قبل + كله پاچه)

- ساعت 8:30 : به همراه يكي از اهالي روستا ( آقاي غلام رضا كيقبادي) پياده روي به سمت شرق روستا در جهت پارك ملي توران و "كلاته انابو" كه بين روستا و محيط باني دلبر قرار دارد (از مسير كوهستاني كنار روستا)

مشروح پياده روي  به سمت توران  

            در مسير حركت به سمت كلاته، روي ارتفاعات "كتل" تعدادي قوچ و ميش ديديم. تا كلاته انابو جلو رفتيم. در كلاته يك  استخر بزرگ آب و در كنار آن باغات پسته و بادام و ... ديده مي شد. بعد از چند دقيقه اي توقف در كلاته، به بالاي كوه مشرف به آن رفتيم كه از آنجا پاسگاه دلبر ديده مي شد. قله انابو، كه كاملاً مخروطي شكل است نيز از بالاي همان ارتفاعات، به خوبي ديده مي شد. بعد از كمي استراحت از كوه پايين آمديم و به سمت روستا حركت كرديم. كمي مانده  به روستا، سوار كاميون آقاي حسن كيقبادي شديم و به روستا برگشتيم.

- ساعت 12:30: به روستا رسيديم و مستقيماً به محلي كه قرار بود وسايل بازي (تاب ، سرسره و ...) براي بچه هاي روستا نصب  شود رفتيم. عده اي براي نصب وسايل ماندند و چند نفري براي آماده كردن نهار به خانه رفتند.

- ساعت 15 : اتمام كار نصب وسايل

- "   15:30: چند نفري به اتفاق "خانم پروين فخارنيا" ( ازمتوليان فرهنگ نامه كودك و نوجوان) جهت آماده كردن فضا براي كارگاه  معرفي فرهنگ نامه، به مدرسه روستا رفتند.

- "  15:30 تا 16: صرف نهار ( آش، دستپخت يكي از خانم هاي روستا)    

- "   16:30: همه بچه هاي روستا و اعضاي گروه در يكي از كلاس هاي مدرسه روستا جمع شدند. و بعضي از اعضا در مورد كار با فرهنگ نامه و همين طور طبيعت روستا، با بچه ها صحبت كردند.

- ساعت  16:45 تا 17:15: خانم فخارنيا به معرفي فرهنگ نامه پرداخت و" آقاي افشين ايران پور" با طرح يك مثال نحوه استفاده ازفرهگ نامه را توضيح داد.

- " 17:30: كتاب هاي اهدايي از طرف اعضاي گروه در قالب طرح "كتاب در كوله" به كتابخانه روستا هديه شد.

- "  17:30 تا 18: از نمايشگاه محصولات روستا شامل: لباس محلي، كيسه هاي گل دوزي شده و مواد خوراكي نظير: بادام، رب و شربت انار و همين طور اسفند، بازديد و خريد شد.

- " 18 تا 18:30: پذيرايي با چاي (با طعم آويشن) توسط بچه هاي روستا از اعضاي گروه

- ساعت 18:30 تا 19:30: جمع كردن وسايل و كوله هاي شخصي، خوردن مختصري نان و پنير براي شام، پر كردن صفحه اول يكي از جلدهاي فرهنگ نامه كه به روستا اهدا شد، خريد محصولات روستا

- " 19:30 تا 20: خداحافظي با بعضي اهالي روستا كه براي بدرقه آمده بودند، از جمله آقاي حسن كيقبادي.     

- "  20:15: حركت به سمت شاهرود با ميني بوس محلي

- حدود ساعت 21 تا 22  نقد و بررسي سفر انجام شد.

- " 22:00: توقف براي سرويس بهداشتي، چاي و كمي استراحت

- "  23:30: ترمينال شاهرود

- "  24: حركت به سمت تهران با اتوبوس سير و سفر

 -ساعت  6  صبح روز يكشنبه ورود به تهران و پايان سفر

نيكتا مقدمي فرد

كانون گردشگران جوان ايران